جزئیاتی درباره مرگ مشکوک و دفن شریعتی در سوریه
دوشنبه , 29 اردیبهشت 1393 ساعت 11:47
پوران شریعترضوی همسر علی شریعتی در کتاب «طرحی از یک زندگی» مقدمات سفر همسرش را اینچنین شرح میدهد:
در مورد هجرت شریعتی در سال پایانی عمرش (1356) به اروپا و مرگ مشکوکش سؤالهای فراوانی در جامعه وجود دارد. با ارجاع به چندین سند سعی کردهایم تا حدی این ابهامات را برطرف کنیم.
«پروندههای علی در ساواک تحت عنوان علی شریعتی و یا علی شریعتی مزینانی طبقهبندی شده است. حتی مدارک تحصیلی علی در ایران و فرانسه، احکام اداریاش در وزارت فرهنگ خراسان و دانشگاه فردوسی مشهد همه به نام علی شریعتی یا علی شریعتی مزینانی صادر شده است. در حالی که نامخانوادگی علی طبق شناسنامه مزینانی بود و نه شریعتی و یا شریعتی مزینانی. ضمن اینکه پاسپورت قبلی علی نیز به نام مزینانی یعنی نامخانوادگی واقعی علی صادر شده بود. قرار بر این شد که علی به من برای اخذ گذرنامه خودم رضایتنامه و برای بچهها وکالت بدهد اما پیش از آن برای گذرنامه خودش اقدام کند تا مشخص شود که موفق به دریافت آن میشود یا نه. تصمیم گرفتیم که کلیه اقدامات اداری برای درخواست گذرنامه علی به عهده من باشد و او به هیچوجه به اداره مذکور مراجعه نکند زیرا امکان داشت کسی او را بشناسد. در آن زمان یکی از شرایط اخذ گذرنامه برای افراد بازنشسته وجود یک ضامن معتبر بود یعنی یک کارمند شاغل میبایستی ضمانت فرد بازنشسته را به عهده میگرفت که طرف موظف به بازگشت به کشورش باشد. بنابراین من چون کارمند شاغل آموزش و پرورش بودم طبق قانون میتوانستم ضمانت همسرم را بر عهده گیرم. ابتدا از آموزش و پرورش منطقه سیزده تهران تاییدیه گرفتم که شاغل هستم بعد با علی به کلانتری منطقه محل کارم رفتیم، خوشبختانه ضمانت مرا پذیرفتند. سپس سایر مدارک لازم را تهیه کردم و به اداره گذرنامه رفتم. در آنجا به بخش حرف میم مراجعه کردم. با اکراه مدارک را از من گرفتند زیرا خود درخواستکننده بایست مدارکش را تسلیم میکرد ولی در آن ایام به طور کلی برای گرفتن مدارک زیاد سختگیری نمیکردند. با این همه مامور مربوطه تاکید کرد که برای گرفتن پاسپورت خود شخص بایست مراجعه کند. چهارشنبه بعد به اداره گذرنامه رفتم و شناسنامه خودم و احسان را هم همراه بردم و به مامور مربوطه گفتم چون همسرم مریض است لطفا پاسپورت او را به من بدهید. ابتدا مقاومت کرد و من با اصرار و خواهش که همسرم بیمار است و ناتوان و… با نشان دادن شناسنامهها و آوردن دلیل و برهان و غیره توانستم پاسپورت علی را بگیرم. با هم برای خرید بلیط به شرکت هواپیمایی سابنا رفتیم و برای روز 26 اردیبهشت یعنی 4 روز بعد به مقصد بلژیک بلیط گرفتیم.»
صبح 26 اردیبهشت 1356 شریعتی به همراه دو دوست آقای عبدالله رادنیا و همسرش به فرودگاه مهرآباد رفت.
شریعتی در نامهای که از بروکسل برای پسرش احسان (که آن زمان مقیم آمریکا بوده است) دلایل سفرش به بروکسل را اینچنین توضیح میدهد: «من فعلاً به بلژیک آمدهام به دو دلیل؛ یکی اینکه ویزا نمیخواست و دیگر اینکه کمی از خط سیر عمومی پرت بود و دور از چشم.» (با مخاطبهای آشنا)
بعد از اقامتی دو روزه در بلژیک شریعتی عازم انگلستان و شهر ساتامپتون میشود و در خانه پسر دایی همسرش ساکن میشود.
خبر خروج شریعتی کمکم در سطح شهر پخش میشود و واکنشهای ساواک آغاز میشود. از آغاز ماه خرداد تا بیستم خرداد ساواک هنوز از خروج شریعتی مطمئن نیست. از این تاریخ به بعد خروج او برای ساواک قطعی میشود و همسر شریعتی ممنوعالخروج میشود. اسناد ساواک این سردرگمی را از روزهای پایانی اردیبهشت تا 18-17 خرداد به صراحت نشان میدهد. اسناد همچنین نشان میدهد که تصور ساواک این است که شریعتی با نام جعلی محمدعلی مزینانی از ایران خارج شده.
از تاریخ 18-17 نامهای سارا شریعتی مزینانی، احسان شریعتی مزینانی و پوران (بیبی فاطمه) شریعترضوی را ممنوعالخروج اعلام میکند. مشخص است که باز هم نمیداند که فرزندان شریعتی همچون پدرشان پیشوند شریعتی را در شناسنامه ندارند و اگر قرار بر ممنوعالخروجی است باید با نام مزینانی ممنوعالخروج شوند. بر همین اساس است که فرزندان شریعتی (سوسن و سارا) علیرغم این حکم در تاریخ 28 خرداد از ایران خارج میشوند. حتی معلوم است که مامورین اطلاع ندارند که احسان شریعتی یک سال پیش ایران را ترک کرده و مقیم آمریکا است.
دو فرزند شریعتی، سوسن و سارا شریعتی با نام مزینانی، علیرغم ممنوعالخروج بودن (به نام شریعتی مزینانی) در تاریخ 28 خرداد 1356 از ایران خارج میشوند و به پدرشان که در فرودگاه لندن منتظرشان است میپیوندند. پوران شریعترضوی در فرودگاه تهران متوجه میشود که ممنوعالخروج است و به خانه برمیگردد. فرزندان همراه با پدرشان در خانهای اجارهای در ساتامپتون میروند و صبح فردای همان روز شریعتی را در آستانه در افتاده بر زمین میبینند.
به دنبال این مرگ نابهنگام در آستانهٔ 44 سالگی و فردای رسیدن فرزندان او شایعات و شبهات زیادی را پیرامون مرگ شریعتی موجب شد. گواهینامه پزشک قانونی دال بر سکته قلبی است.
مطبوعات ایران خبر مرگ شریعتی را اعلام میکنند و از او تحت نام متفکر مسلمان نام میبرند و یاد او را گرامی میدارند در همان حال که بنا بر اسناد ساواک تلاش دارد از طریق دیپلماتیک جسد شریعتی را به تهران منتقل کند. بر همین اساس پوران شریعترضوی را که تا آن تاریخ ممنوعالخروج بوده است از ممنوعیت سفر خارج میکند تا تدارک بازگشت شریعتی را به ایران ببیند و طی مراسمی باشکوه به خاکسپاری شریعتی وجهی دولتی دهد.
پیش از رفتن پوران شریعترضوی به لندن، احسان شریعتی که در آن زمان در آمریکا به سر میبرده است به انگلستان میآید و به عنوان فرزند ارشد مانع میشود. در تاریخ خرداد 56 احسان هنوز هجده ساله نشده (در شهریور هجده ساله میشده) از این رو دوستان مجبور به دستکاری در پاسپورت او میشوند.
تکاپوی دولت شاهنشاهی برای انتقال جسد به تهران و برگزاری مراسمی «آبرومندانه» به قصد خنثی کردن التهابی که خبر مرگ زودهنگام شریعتی در محافل دانشجویی و در سطح دانشگاهها، بازار، حوزه و… ایجاد کرده بود، اپوزیسیون ایرانی در خارج از کشور را بر آن داشت که مانع از انتقال جسد به تهران شوند. انتقال جسد شریعتی به سوریه به کمک و همیاری امام موسی صدر ممکن گردید.
اسناد ساواک نشان میدهد که برای خاکسپاری شریعتی - به رسم امانت - در زینبیه دمشق، کارشکنیهای بسیاری از سوی سفارت ایران در سوریه صورت میگرفته است اما امام موسی صدر با تمهیداتی موفق میشود این مراسم را به سرانجام برساند. هنگامیکه مسئول قبرستان زینبیه در دمشق مورد مؤاخذه مقامات قرار میگیرد که چرا مجوز دفن یک شخصیت مخالف دولت ایران را داده است از شخصیت به خاک سپرده ابراز بیاطلاعی میکند و اینکه به او گفته شده که او یک ایرانی شیعه بوده که در غربت فوت شده است.
انعکاس مرگ شریعتی در ایران ابعاد گستردهای پیدا کرد و بسیاری از مراکز دانشگاهی، محافل سیاسی و فرهنگی را در سراسر کشور ملتهب ساخت. به عنوان نمونه (بر اساس اسناد ساواک) تجمعهایی در مسجد ارگ تهران و دانشگاه تهران برگزار شد. چند نمونه از اسناد در ادامه میآید.
پینوشت:
مرگ شهادتگونه یا قتل مرگگونه؟
- توضیح احسان شریعتی: عکس گواهی فوت، پزشکی قانونی شهر ساتهمپتون انگلیس، که از سوی اینجانب فقط برای تحویل گرفتن جسد امضاء شده است، گزارشی است اداری (سطحی و سرپایی)، متناقض و غیرقابل استناد. در این سند سه علت ظاهری محتمل (بدون آنژیو و کالبدشکافی) برای مرگ آورده شده، که با یکدیگر همخوان نیستند.
Cause of death: علت مرگ
a) Cardiac failure. نارسایی قلبی
b) Myocardial ischaemia. بیماری- ایسکمیک- قلب
c) coronary atheroma. تصلب شرائین
Natural Causes. علل طبیعی
Certified by Msg Emanuel Coroner for Southampton after post mortem without inquest
تصدیق شده توسط وکیل امانوئل، نمایندهٔ ژوری برای ساتهمپتون پس از مرگ بدون بازرسی (آنکت).
تقاضای بررسی حقوقی (آنکت) از سوی وکیل ما صورت نگرفت زیرا به توصیه وکیل ما پرونده به پلیس و بخش جنایی منتقل میشد و جنازه را تحویل خانواده نمیدادند، و احتمال استرداد وی به دولت ایران وجود داشت. حال آنکه خانواده قصد به امانت سپردن جنازهٔ دکتر در زینبیه دمشق را داشت (ساواک مامورانی برای تحویل جنازه به لندن فرستاده بود).
دکتر در آستانهٔ خروج از کشور در بیمارستان مشهد توسط دکتر فرهودی چکآپ کامل و دقیق شده و هیچگونه مشکل قلبی و قبلی نداشت. در سفر روز پیش دکتر از پاریس به لندن، در مرز بازجویی شده بود و کیفش ضبط شده بود که در ایام تشییع بازگردانده شد (در آن زمان به اتباع خارجی که به انگلیس میرفتند واکسنهای ضد بیماریهای واگیردار نیز تزریق میشد). همچنین، آیا دکتر در خانه فوت کرده بوده است (طبق تشخیص «پزشکی قانونی»)، در اینصورت چرا با صندلی چرخدار (ویلچیر) به بیمارستان منتقل شده است؟ بیمارستان ساتهمپتون در پاسخ به استعلام مکتوب ما میگوید پرونده چنین شخصی در آرشیو ما موجود نیست! چرا؟ و… انبوهی از پرسشها و تناقضات دیگر.
خانهای که شریعتی در آن لحظات پایانی عمرش را گذرانده است
گواهی فوت علی شریعتی
خبر درگذشت شریعتی در روزنامهٔ کیهان
منبع: پایگاه اطلاعرسانی دکتر علی شریعتی
نتایج دکتری دانشگاه آزاد عصر فردا منتشر می شود
یکشنبه , 28 اردیبهشت 1393 ساعت 15:00
رئیس مرکز آزمون دانشگاه آزاد از اعلام نتایج کنکور دکتری سال 93 خبر داد و گفت: نتایج نهایی عصر فردا در سامانه مرکز آزمون منتشر می شود.
به گزارش خبرگزاری مهر، ناصر اقبالی گفت: نتایج آزمون دکتری تخصصی (PHD) دانشگاه آزاد اسلامی ساعت 14 فردا دوشنبه در سامانه www.azmoon.com اعلام می شود.
وی ادامه داد: مصاحبه های دوره دکتری از اواسط خرداد ماه آغاز خواهد شد که جدول زمان بندی آن از طریق سایت www.azmoon.net اعلام می شود.
اقبالی در مورد سهمیه اعضای هیأت علمی، گفت: نتایج قطعی متقاضیان استفاده از سهمیه اعضای هیأت علمی برای داوطلبانی که حائز شرایط بوده و سوابق آنها به تأیید مرکز امور هیأت علمی سازمان مرکزی برسد، در شهریورماه اعلام خواهد شد.
عکس جدیدی که بنیامین از همسر و دخترش منتشر کرد
یکشنبه , 28 اردیبهشت 1393 ساعت 14:54
بنیامین بهادری خواننده محبوب پاپ به تازگی در صفحه شخصی اش در فیس بوک عکسی از دختر و همسرش منتشر کرده است که دیدنی است.
او در این عکس خودش ، دخترش بارانا و همسر از دست رفته اش نسیم حشمتی را در آینه آسانسور ثبت کرده است. بنیامین در پای این عکس نوشته است : دست کشیدن از عشقی که کار توئه، نه این کار منه، نه این کار توئه
کامران و هومن بازداشت شدند+عکس
شنبه , 27 اردیبهشت 1393 ساعت 13:13
به گزارش خبرنگار حوادث فارس، در ساعت 23:15 روز 9 فروردین امسال، از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 ، وقوع یک فقره قتل به کلانتری 128 تهران نو اعلام شد ؛ با حضور مأموران در محل جنایت آنها با جسد مردی 60 ساله در راهروی خانه اش مواجه شدند که بر اثر جراحات ناشی از اصابت ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای ناحیه 27 تهران ، پرونده جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
دختر مقتول که موضوع قتل را به پلیس اطلاع داده بود در تحقیقات اولیه به کارآگاهان گفت: داخل خانه نشسته بودیم که زنگ در به صدا درآمد . مرد جوانی پشت آیفون بود و نام پدرم را آورد و از من خواست که به پدرم بگویم که به درب منزل مراجعه برود . من که نمی دانستم مرد ناشناس کیست و به چه منظور آمده ، موضوع را به پدرم گفتم . او به مقابل در رفت و لحظاتی بعد صدای فریاد پدرم به گوش رسید.
خودمان را به مقابل درب خانه رسانده و در آنجا با جسد خونین پدرم مواجه شدیم. کسی داخل کوچه نبود ؛ بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتیم اما پدرم فوت کرده بود.
در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان در تحقیقات نامحسوس پلیسی خود اطلاع پیدا کردند که فردی به نام "حمید" خواستگار دختر مقتول است که درخواست ازدواج وی با مخالفت شدید مقتول روبرو شده ؛ با توجه به اطلاعات بدست آمده و احتمال نقش حمید در جنایت ، دستگیری وی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت.
با دستگیری حمید وی در اظهارات اولیه منکر هرگونه اطلاع از جنایت شده اما زمانیکه دلایل کارآگاهان مبنی بر شناسایی خودرو وی در محل جنایت در مقابل وی قرار گرفت، وی به ناچار لب به اعتراف گشود و به نقش و معاونت خود در ارتکاب جنایت اعتراف کرد.
حمید در اعترافات اولیه به کارآگاهان گفت: چند سالی است که با دختر قربانی آشنا شده ام اما هر بار که به خواستگاری می رفتم ، مقتول با ازدواج من و دخترش مخالفت می کرد تا اینکه در نهایت تصمیم گرفتیم تا از مقتول زهرچشم گرفته و او را بترسانم ؛ برای این کار به سراغ دو نفر از دوستانم رفته و از آنها خواستم تا با چاقو چند ضربه به مقتول بزنند تا او حساب کار دستش بیاید . آنها ابتدا قبول نمی کردند اما با اصرارهای من قبول کردند.
حمید در خصوص شب حادثه نیز به کارآگاهان گفت: شب حادثه به همراه دوستانم ، نقاب و چاقو خریدیم و آنها را به نزدیکی خانه مقتول بردم . طبق نقشه آنها ( کامران و هومن ) به در خانه مقتول رفتند و از او خواستند تا به در خانه بیاید . زمانیکه مقتول به مقابل در آمد ، آنها چند ضربه چاقو به او زدند و طبق نقشه به سمت خودروی من آمدند؛ آنها را سوار کردم و به سرعت از محل دور شدیم.
حمید در خصوص پرداخت حق السکوت به دوستانش نیز گفت: پس از آن ، به کامران و هومن مبلغ دو میلیون تومان پول دادم تا موضوع را به کسی نگویند اما پس از چند ساعت متوجه شدم که مقتول توسط آنها به قتل رسیده است.
با توجه به اعترافات حمید و شناسایی "کامران" و "هومن" به عنوان عاملان اصلی جنایت ، دستگیری این دو نفر در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت و نهایتا هر دو نفر آنها در یکی از پارک های خاورشهر دستگیر شدند. کامران و هومن پس از دستگیری منکر هرگونه ارتکاب جنایت شده اما پس از مواجهه حضوری با حمید ، به ناچار لب به اعتراف گشوده و به ارتکاب جنایت اعتراف کردند آنها در اعترافات خود عنوان داشتند که قرار بود تا حمید مبلغ یک میلیون تومان دیگر نیز به آنها پرداخت نماید.
سهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهمان به جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضایی صادر و هر سه متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.
پلنگ ایرانی در ارتفاعات تهران دیده شد + تصاویر
شنبه , 27 اردیبهشت 1393 ساعت 11:55
روز گذشته (پنجشنبه 1393/2/25) محیط بانان شهرستان فیروزکوه در استان تهران حین گشت و کنترل از یک پلنگ ایرانی عظیم الجثه تصویربرداری نمودند.
به گزارش مهر، این تصویربرداری توسط رضا کرمی رئیس اداره محیط زیست فیروزکوه در ساعت 1.30 ظهر در ارتفاعات منطقه شکار ممنوع کاوه ده و از فاصله بسیار نزدیک صورت گرفته است.
رضا کرمی در این باره گفت: حین گشت زنی در ارتفاعات ناگهان با پلنگی مواجه شدیم که بر روی یک صخره درست بالای سر ما و در فاصله ای بسیار نزدیک قرار داشت.
وی افزود: پلنگ که بسیار درشت جثه بود، لحظاتی نشست و دقیقا به تماشای ما مشغول شد که در این فاصله موفق به تهیه عکس از آن شدم و پس از دقایقی در کمال خونسردی برخواست و به پشت صخره برگشت و از دیدخارج شد.
انتقاد تند «شهرام ناظری» از «کوتهنظران»
شنبه , 27 اردیبهشت 1393 ساعت 11:54
شهرام ناظری در مراسم گرامیداشت هنر نقالی و روز فردوسی از بیتوجهی و حتی سنگاندازی دستگاههای فرهنگی دورههای پیشین بر سر راه خواندن و فهم «شاهنامه» سخن گفت. او همچنین با اشاره به آنچه کوتهنظران با «شاهنامه» کردند از این موضوع انتقاد کرد.
به گزارش ایسنا، آیین گرامیداشت هنر نقالی و بزرگداشت روز ملی فردوسی عصر جمعه 26 اردیبهشتماه در تالار اصلی تئاتر شهر با حضور تعدادی از مرشدان مطرح ایرانی و جمعی از مسؤولان برپا شد.
در بخشی از این مراسم شهرام ناظری ضمن تقدیر از نقالانی که در شرایط سخت گذشته پرچم نقالی را برافراشته نگه داشتند اظهار کرد: بسیار دشوار است که بر خلاف جهت آب شنا کنیم. شرایط گذشته باعث شد که بسیاری از نقالان خوب خود را بدون اینکه از وجود آنها بهره ببریم از دست دهیم، چون دستگاههای فرهنگی مملکت به گونهای بودند که نه تنها از این هنر حمایت نکردند بلکه سنگاندازی هم کردند.
این هنرمند پیشکسوت افزود: مصاحبههای من با مطبوعات در 30 سال گذشته نشان میدهد که به کار در حوزه شاهنامه علاقهمند بودم ولی مجوز کار را نمیدادند. ابن موضوع باعث شد تا دو سال گذشته من در کشورهایی مانند آمریکا، ژاپن و… کنسرتیهایی با مضمون شاهنامه برگزار کنم ولی در ایران نتوانم. البته اکنون شرایط در حال تغییر است و قدمهایی برداشته میشود. امیدوارم که این قدمها محکمتر برداشته شوند.
او بیان کرد: میبینیم که جمعیت حاضر در مراسم بزرگداشت نقالی کم هستند. من انتظار دارم که اتفاقات بزرگتری برای این هنر بیفتد. مردم ما برای فوتبال چه میکنند؟ ولی از این مراسم که به شاهنامهای مربوط است که شرف و پیشینه و تاریخ ما به آن بسته است استقبال نمیکنند. این موضوع به این دلیل نیست که مردم علاقه ندارند؛ علاقه را از مردم گرفتهاند.
ناظری با تاکید بر اینکه شرایط با قبل تغییر کرده است گفت: اکنون که حمایت انجام میشود باید سازمانهایی مانند سازمان میراث فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، و وزارت علوم، تخقیقات و فناوری به صورت جدی تلاش خود را برای حفظ این هنر بکنند. البته نباید این کارها، آبکی و باری به هر جهت و مثل کارهای دیگر باشد چون شاهنامه حیثیت قوم و کیش ایرانی است.
او همچنین گفت: به تازگی نسیمی میوزد که بوی فرهنگ از آن به مشام میرسد. امید دارم که درباره شاهنامه با پیگیری جدی و برنامهریزی اقدامات لازم انجام گیرد. متاسفانه تا کنون نه تنها برنامهریزی نبوده بلکه برنامههای مخل هم اجرا شده است. عدهای کوتهنظر به خاطر اسم «شاهنامه» تا کنون فکر میکردند که لابد «شاهنامه» در وصف شاه است در حالیکه این کتاب فرهنگ بزرگ بشری است که نصیب ما شده است و ما به خاطر شرایط تاریخی، اجتماعی و… بد خود نتوانستیم از آن استفاده کنیم.
این خواننده پیشکسوت بیان کرد: ایستادگی نقالان و فردوسیشناسان که با تلاش خود یک شمع کمسو را نگه داشتند قابل ستایش است. اگر از شاهنامه و این رشتههای فرهنگی نتوانیم استفاده کنیم سرنوشتمان نیز مانند آنچه الآن هستیم یعنی جامعهای بیفرهنگ که ول شده است و معلوم نیست به کجا میرود، خواهد بود. امیدوارم در این بخش برنامهریزی اصولی و ریشهیی انجام شود.
او در ادامه بیان کرد: همیشه دغدغه اجرای شاهنامه را داشتم ولی شرایط مناسب نبود. من آنقدر در خارج از کشور کنسرت دادم که کسانی که مانع کارم میشدند از رو رفتند و دیدند که قرار نیست اجرای شاهنامه به ضرر یا نفع کسی تمام شود. من در تمام برنامههایی که برای «شاهنامه» فردوسی برگزار میشود، به خاطر عشق شخصی خود حضور پیدا میکنم. امیدوارم کار موسیقی «شاهنامه» برای هنرمندان آن آرام آرام جا بیفتد.
ناظری افزود: من زمانی که کارم را شروع کردم نمیدانستم که اجرای «شاهنامه» چگونه است، این در حالی است که هیچ خواننده مطرحی هم در موسیقی کشورمان طی 100 سال گذشته «شاهنامه» نخوانده است. شش سال پیش اولین خوانندهای بودم که زنگ «شاهنامه» خواندن را به صدا درآوردم ولی به حمایت نیاز داشتم، به گروههای همراهی مانند نقالان، محققان و… ، ولی هیچ کدام از اینها فراهم نبود و با دست خالی و بدون حمایت، چند اثر «شاهنامه» مانند «ضحاک و کاوه آهنگر» را اجرا کردم.
در بخش دیگری از این مراسم، میثم موحدفرد – رییس هیات مدیره بنیاد فردوسی و دبیر آیین گرامیداشت هنر نقالی – اظهار کرد: افتخار داشتیم که در سال 2001 میلادی هنر نقالی را با نام دقیق قصهخوانی نمایش ایرانی در یونسکو به ثبت رساندیم. بعد از ثبت این هنر، سازمان میراث فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و… هر کدام به گونههای جداگانه کارهایی انجام دادند ولی اجماعی صورت نگرفته است. به دلایل گوناگون اجرای اینچنین برنامهای سه سال به تعویق افتاد و اکنون نیز ما یعنی بنیاد فردوسی، خانه تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی این رخداد را آغازی برای کار خود میدانیم و در واقع این به آن معنا نیست که حالا چون هنر ثبت شد، باید برود و خاک بخورد.
او افزود: کار ما برای برداشتن خیز بلندتری آغاز شده است تا این هنر را به جهان بازنمایی و برای خود بازشناسی کنیم. ما خواهان آنیم که خانه نقالی در پنج نقطه ایران برای حوزه تمدنی ایران بزرگ راهاندازی شود تا این هنر را ببش از گذشته به جهان نشان دهیم.
در بخشی از مراسم نیز مرشدان مهدی چایانی، آسیدمصطفی سعیدی و محمد احدی هر کدام به صورت جداگانه به اجرای بخشی از «شاهنامه» پرداختند و کودکی که لباس نقالی پوشیده بود به روی سن رفت و بخشی از داستان «رستم و اسفندیار» را اجرا کرد.
در ادامه حسین طاهری - مدیرکل هنرهای نمایشی – اظهار کرد: در سفری که به تاجیکستان داشتم متوجه شدم دختر 14 ساله تاجیکی حافظ کل «شاهنامه» است. غصه میخورم که بعضی دانشجویان ما حتی نمیتوانند «شاهنامه» را به درستی از رو بخوانند. متاسفانه در دنیا بیش از ایران به چشمههای گوهر میراث ما توجه میکنند.
محمدحسن طالبیان - معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری- هم اظهار کرد: امروز به دلیل استقبال نکردن جوانان از نقالی، این هنر ناشناخته مانده و ناگزیر است به گونهای تحول یابد که در متن جامعه حضور برجستهتری یابد. هنر نقالی ایران در فهرست میراث ناملموس جهانی به عنوان هنری که نیازمند پاسداری سریع است به ثیت رسیده و خوشبختانه ابزار لازم برای احیای آن وجود دارد. به عنوان معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی نوید میدهم که در راه شناسایی و ثبت و حراست از این هنر با مشارکت مردم تمام توان خود را خواهیم گذاشت.
در بخش پایانی این مراسم سند ثبت قصهخوانی نمایش ایرانی در یونسکو از طرف سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به میثم موحدفرد به نمایندگی از بنیاد فردوسی، حسین طاهری به نمایندگی از مرکز هنرهای نمایشی و ایرج راد به نمایندگی از خانه تئاتر ایران اعطا شد.
در ادامه نیز مراسم تجلیل از مرشدان پیشکسوتی مانند آسید مصطفی سعیدی، محمد احدی، مهدی چایانی، ابوالحسن میرزا علی و تقدیر از 40 نفر از دانشآموختگان هنر نقالی که هنرجویان کانون آیینی سنتی بودند، برگزار شد.
محسن میرزا علی – پسر ابوالحسن میرزا علی – در این برنامه از ابتلای پدرش به سرطان حنجره و بیتوجهی مسؤولان نسبت به این موضوع سخن گفت.
فرهاد نظری – مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری – هم از حاضران در این مراسم بود.
تیم دیپلماسی سابق، ناکام دیروز و مدعی امروز
جمعه , 26 اردیبهشت 1393 ساعت 12:54
اعضای گروه پایداری با ظرافت خاصی به دنبال آنند تا بخشی وسیعتر از حلقه محدود و معدود خودشان در مجلس را رو در روی دولت و علیالخصوص تیم دیپلماسی آن قرار دهند و یا اینکه حداقل اینگونه القا نمایند که دایره دلواپسان به خارج از پایداری هم گسترش یافته است. البته وقتی گروهی بپذیرند که «هدف، وسیله را توجیه میکند» دیگر انتظار هر کاری هم از آنان میرود.
حرکت نامأنوس و غیر معمولی طراحی شد تا نشان داده شود که همه اعضای کمیسیون امنیت ملی نگران تصمیم گیریهاست و برای کشف نیت واقعی تیم دیپلماسی دولت و بطور خاص اعضای تیم مذاکرات هستهائی، اینان را بایستی با محک تیم سابق سنجید و راستی آزمائی نمود.
مشخص نیست که چطور قاطبه اعضاء کمیسیون امنیت ملی به بدعتی رضایت دادند که از فردا، برخی بدخواهان، این دعوت را بعنوان دغدغه و عدم اعتماد عمومی این کمیسیون نسبت به تیم مذاکره کننده تبلیغ نمایند. اگر هم بناست تیم هستهای گذشته به نقد رفتار امروز بنشینند، بدیهیست که ابتدا بایست از دستاوردهای خود سخن بگویند و معمولاً عملکرد گروه موفق، ملاک مقایسه قرار می گیرد، مگر دستاورد تیم جناب دکتر جلیلی جز این بوده که پس از اتمام هر دور مذاکره، برگی بر تحریمها افزوده گردید؟ چه عجیب است که اگر کمیسیون امنیت ملی، ملاک راستی آزمائی خود را گروهی قرار داده است که جز قطعنامه، تحریم و فشار بین المللی، آوردهائی برای کشور نداشته اند.
نکته جالبتر اینکه نمایندگان پایداری در گفتارشان راجع به مذاکرات، همواره به سخنان غربیها و حتی نشریات و سایتهای غربی و یا ادعای سران رژیم جعلی استناد مینمایند و آنرا مبنای هجمه به دولت قرار میدهند. این دوستان دلواپس، تاکنون دولت را از این جهت مورد نقد و بلکه تخریب قرار میدادند که ما از مفاد توافق ژنو بی اطلاعیم و تا دیروز فریادشان بلند بود که دولت ما را نامحرم دانسته و جالب اینکه امروز اعضای همسویشان در تیم قبل به نقد مفاد توافقی می نشینند که مدعی بی اطلاعی از آنند.
کاش مجلس محترم یکبار هم از اعضاء تیم سابق مذاکره کننده درخواست نمایند تا در حضور کارشناسانی بی طرف، به بررسی دستاوردهای این عزیزان بنشینند. آنچه از بسته های پیشنهادی تیم سابق مذاکره کننده منتشر میشد، غالباً توصیه نمایندگان 1+5 و سران کشورهایشان به بازگشتن به اخلاق، حفظ کرامت انسانها، مشارکت این دولتها با دولت عدالت گستر برای مدیریت جهان و از این دست مسائل بوده است.
لااقل خوب است این دوستان گزارشی به ملت و نمایندگان ملت بدهند که حتی در همین زمینه ها هم چقدر به موفقیت دست پیدا کردند. کدامیک از اعضای 1+5 را توانستند با کشورمان همسو نمایند؟ با بستههای پیشنهادی و نصایح و توصیههای اخلاقی و عرفانی حضوری خود، چقدر توانستند منویات رئیس جمهور محترم سابق مبنی بر مشارکت ایشان در اداره جهان را محقق نمایند؟
امروز پایداریها و خصوصاً نمایندگان عضو این تشکل که همواره جزو مدافعین بی چون و چرای دولت قبل بودند به جای اینکه به خاطر آن حمایتها، از ملت ایران و لااقل از موکلین خودشان عذرخواهی نمایند، در جایگاه طلبکار قرار گرفته و به هر دلیل و بهانهای به دولت برخواسته از آرای مردم میتازند. یکروز مدعی دلواپسی نسبت به مذاکراتند، روز دیگر به بهانه گسترش بیحجابی از احساسات پاک عدهای برای ایجاد بحران در کشور بهره میگیرند و هرگز هم حاضر نیستند پاسخگوی گذشته خود باشند. بعنوان نمونه، بفرمایند آن زمان که دولت مطلوب و مورد حمایتشان علناً بحث حجاب و عفاف را تعطیل کرده بود، چرا اظهار دلواپسی نمی کردند؟
البته واضح و مبرهن است که دولتمردان و حامیان دولت گذشته هم به سیاق جناب دکتر احمدینژاد نه تنها خود را ذرهای مسئول لطمات وارده به وجهه بین المللی، سیاست، اقتصاد و فرهنگ جامعه در هشت سال گذشته نمیدانند که حتی آنرا دوران رؤیایی شکوفائی کشور نیز معرفی میکنند. چرا که این دوستان هیچ متر و شاخص علمی شناخته شده در دنیا برای نشان دادن عملکرد دولت را قبول نداشته و تنها، گزارشات توصیفی خود را بعنوان ملاک رشد کشور در همه زمینه ها معرفی نموده و می نمایند.
این منش دوستان به مثابه همان ادعای معروف ملانصرالدین است که از وی پرسیدند، مرکز زمین کجاست؟ چند قدم به این سو و آنسو رفت و سپس میخ افسار مرکبش را در نقطهای بر زمین کوفت و گفت وسط زمین، همین جاست و در مقابل اعتراض حضّار، پاسخ داد هر که نظرش غیر از این است، برود اندازه بگیرد!
دستور رییسجمهور؛ عزل فرماندار بروجرد
جمعه , 26 اردیبهشت 1393 ساعت 12:54
پس از آنکه برخی جریان های افراطی بدون هیچ گونه تجمع و بیانیه و تنها با با ارسال چند پیغام خصوصی به فرماندار بروجرد، مانع سخنرانی نوه امام (ره) در همایش تبیین جایگاه علمی امام خمینی(ره) در شهرستان بروجرد شدند ، رییس جمهور ضمن آنکه خواستار عزل فرماندار این شهر شده ، دستور پیگیری دقیق این ماجرای تاسفبار را صادر کرده است. نکته ی تاسفبارتر در مورد فرماندار عزل شده بروجرد آن است که وی پس از واکنش رسانه ها به چنین اقدام زشتی ، به دروغ اعلام کرده که «لغو سفر سید حسن خمینی به لرستان بنا به خواست خودش بوده است»! همچنین شنیده شده که استاندار لرستان به دلیل برخی «قصور» و «تقصیرها»، به شدت توبیخ شده است.
از سوی دیگر، شنیده شده سید حسن خمینی پس از اطلاع از چنین واکنشی از سوی دولت، با ارسال پیغامی به رییس جمهور و وزیر کشور، مخالفت صریح خود را با عزل فرماندار بروجرد اعلام کرده است. با این حال، یک منبع مطلع به خبرنگار «انتخاب» گفته که «چنین واکنش بزرگوارانه ای، تنها از بزرگانی چون حاج سید حسن خمینی برمی آید، اما دولت هم به خاطر این اقدام اهانت بار به نوه بزرگوار امام (ره) و هم ارسال این پیام به جریان های افراطی - که دوران بی ادبی و توهین به بزرگان به اتمام رسیده- چنین تصمیمی گرفته است.
این در حالیست که در دولت های نهم و دهم، اتفاقات مشابهی چون ماجرای ممانعت از سخنرانی سید حسن خمینی در حرم امام (ره) و همچنین سخنرانی دکتر علی لاریجانی در حرم حضرت معصومه (س) در دولت های نهم و دهم به وقوع پیوسته بود که با وجود تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری، با برهم زنندگان و حاشیه سازان میدانی و پشت صحنه آن، هیچ گاه برخورد جدی نشده است.